خون بگرید ، چشم عالم ، زین ستم
کوه غم در پای این غم ، گشته خم
آه از ، بی شرمی قومی پلید
واژگان پنهان شد از ، شرم قلم
در عزای غنچه ی آل رسول(ص)
چهره ی آفاق گیرد ، رنگ غم
آن ، علی اصغر ، سلام ا. علیه
جلوه ای اعجاز گون را ، زد رقم
روی دستان پدر ، رسوا نمود
بندگان نفس و ارباب درم
در شگفت از برگ گل،نازک تری
لرزش اندازد ، بر ارکان ستم
بر گلوی نازنین ، نوزاد نور
ظلمت تاریخ شد ، تیری دژم
تا در آغوش پدر ، ماوا گرفت
این حرم نازد به یک دنیا ، حرم
بسته "صادق" ، عهد را با مکتبی
کو به سر،افراشت آن،خونین علم
کربلا ، آموزگار زندگی است
عشق و اندیشه ، برآمیزد به هم.
عبدالوهاب صادقی فیروزآبادی
تخلص"صادق"، شهرستان میبد
eitaa.com/AbdolvahabSadeghiFiroozabadi
Abdolvahab-s-f.blogfa.com
Abdolvahab_Sadeghi_Firoozabadi@
سروده ای با عنوان " درد و درمان،آشنا "
، ,، ,علی ,صادق ,غم ,اصغر ,علی اصغر ,صادق ، ,دنیا ، حرم بسته ,را با ,عهد را
درباره این سایت